کد مطلب:152368 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:161

راننده ی مسیحی با توسل به حضرت عباس پدر شد
در سال 1380 قمری در تهران بودم، تصادفا در روز نهم محرم در مجلسی با گوینده ی داستان زیر آشنا شدم. ایشان از مداحان و ذاكران حضرت اباعبدالله علیه السلام بود.

آن مداح گفت: یك روز سوار تاكسی شدم، تا به یكی از مجالس سوگواری حضرت اباعبدالله بروم.

در طی راه فهمیدم كه راننده ی تاكسی شخصی آشوری و عیسوی مذهب است، وقتی كه به مقصد رسیدم، خواستم پول كرایه را از جیبم بیرون بیاورم. راننده گفت: پول را پیش خودت نگه دار. من از شما پول نمی گیرم!

گفتم: چرا؟ گفت: من با خودم، عهد و پیمان بسته ام كه از خدمتگذاران حضرت


اباالفضل علیه السلام، كرایه نگیرم.

گفتم: برای چه؟ گفت: بخاطر اینكه من كرامتی دیده ام و یادگاری از آن حضرت دارم، كه به پاس همان عنایت، از خادمان آن جناب كرایه ی تاكسی نمی گیرم. گفتم: داستان چیست؟ برای من تعریف كن!

گفت: من از نعمت وجود فرزند بی بهره بودم، چند سال پس از ازدواج، درصدد معالجه های گوناگون برآمدم و نتیجه ای نگرفتم، به اولیاء دین متوسل شدم و باز بهره ای نبردم، در اثر معاشرت با رانندگان مسلمان، نام حضرت عباس علیه السلام و آبرومند بودن آن حضرت را نزد خدا شنیده بودم.

پس از ناامیدی از اولیاء دینم، به خدا توجه نمودم و گفتم: «پروردگارا اگر حضرت عباس علیه السلام در درگاه تو آبرو دارد، من بواسطه ی او از تو فرزند می خواهم!»

بعد از مدتی زنم حامله شد و فرزندی برایم آورد و به واسطه ی حضرت عباس علیه السلام دارای فرزند شدم. از آن زمان تا حالا با خودم عهد كردم كه از خادمان حضرتش كرایه نگیرم. [1] .


[1] كرامات العباسيه ص 118 به نقل از الوقايع والحوادث ج 3، ص 39.